ابوریحان بیرونی در "التفهیم" در پاسخ به این سوال که نوروز چیست؟ می نویسد: "نخستین روز است از فروردین ماه، وزین جهت روز نو نام کردند زیرا که پیشانی سال نو است و آنچه از پس اوست از این پنج روز همه جشنهایت. ششم فروردین ماه ،نوروز بزرگ، دارند زیرا که خسروان بدان پنج روز حقهای خشم و گروهان بگزارندی و حاجتها روا کردندی، آنگاه بدین روز ششم خلوت کردندی خاصگان را، و اعتقاد پارسیان اندر (نوروز) نخستین آن است که اول روزی است از زمانه به دو فلک آغازید گشتن.
در "نوروزنامه" منسوب به "خیام" آمده است که: "سبب نهادن نوروز آن بوده است که چون دانستند که آفتاب را دو دور بود که یکی سیصد و شصت و پنج روز و ربعی از شبانه روز به اول دقیقه حمل بازآید، به همان وقت هر روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند آمدن چه هر سال از مدت همی کم شود، چون جمشید این دو را دریافت نوروز نام نهاد و جشن آن آیین آورد. پش از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند."
ابوریحان در "آثار الباقیه" می نویسد: "برخی از علمای ایرانی می گویند سبب اینکه این روز را نوروز می نامند این است که در ایام تهمورث صائبه (نام یکی از اقوام باستانی) آشکار شدند و چون جمشید به پادشاهی رسید دین خود را تجدید کرد و این کار خیلی بزرگ به نظر آمد و آن روز که روز تازه ای بود، جمشید عید گرفت."
در آثار پیشنیان آمده است که : "این جشن را نخست جمشید برپا کرد. گویند در این روز جمشید به جنگ دیوان رفت و آنان را فرمانبردار خویش ساخت. جمشید در این روز بر تختی نشست که دیوان آن را می بردند و با آن در این روز از دماوند به بابل رسید. مردم در تعجب شدند و این روز را جشن گرفتند."
جشن نوروز پس از اسلام نیز همچنان باقی ماندو منتها بعضی از رسوم و آداب آن در طی قرون فراموش شد و یا دستخوش تغییر گردید. آنچه از مراسم این جشن هنوز باقی است عبارتست از: "سبز کردن بعضی از نباتات چون عدس و گندم پیش از عید و نگاهداشتن آن تا روز 13، تهیه سفره هفت سین و..."
آری نوروز باستان در قلب فرهنگ ما جای گرفته است. نوروز را زنده نگاهداریم تا برای ابد فرهنگ کهن و جاویدمان باقی بماند. انشاءالله
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر