برچسب‌ها

۱۳۹۲ فروردین ۱۳, سه‌شنبه

زندگی نامه مختصر مرحوم داکتر صفی الله شهنام آریایی


زندگی نامه مختصر مرحوم داکتر صفی الله آریایی:
مرحوم داکتر صفی الله آریایی فرزند مرحوم حاجی صاحب بابا جان درماه اسد سال 1362 هجری شمسی در یک خانواده منور و علم پرور پا به عرصه هستی گذاشت . صفی الله به خانواده "الهی " که در علم و معرفت شهره میباشد تعلق داشت. 
مرحوم قاری صفی الله تا زمان حیات جد بزرگوارش مرحوم مولوی محمد عمر الهی اساسات علوم دینی را نزد آن بزرگوار فراگرفت وسپس در سال 1369 هجری شمسی شامل لیسه حامدی شهید جهت پیگیری دروس بشکل رسمی آن شد.
درسال 1372 که او ده سال سن داشت راهی پاکستان جهت فراگیری و کسب تحصیل شده و در مدت دوسال قران کریم را حفظ و در پی آن سه سال دیگر راصرف تحصیل علم تجوید ,لسان عربی و یادگیری تفسیر و ترجمه قرآن کریم کرد. بعداً دوباره عازم دیار آبایی خود شده مجدداً در سال 1378 شامل لیسه حامدی شهید گردید. 

مرحوم در سال 1384 از صنف دوازدهم در مقطع بکلوریا فارغ گردیده و بعد از سپری کردن آزمون کانکور شامل دانشکده وترنری دانشگاه کابل شد و درسال 1389 با امتیاز بلند از دانشگاه کابل فارغ گردید و از آن زمان تا آخرین روز زندگی اش مصروف خدمت در نهاد های حکومتی و غیر حکومتی به مردم و وطن خویش بود در همین جریان ودر حدود سه ماه قبل از امروز به خاطر ادای امر الهی و سنت پیامبر بزرگوار ، عقد نامزدی را بایک بانوی نجیب زاده و باعفت در شهر پلخمری بست. ولی سوگمندانه این وصال به سرانجامش نرسید و در فرجام به عمر 30 سالگی در شهر پلخمری به اثر مریضی که دامنگیرش گردید داعی اجل را لبیک و به جاویدانگی پیوست . مرحوم صادقانه به تعالی و سعادت کشور و مردم خویش می اندیشید و درد جانکاه که پیوسته آزارش میداد بدون تردید نابسامانی های این مرزبوم بود.
مرحوم داکتر صفی الله باتوجه به استعداد بلند و سرشارکه داشت ، پشت کار عالی در امر مطالعات دقیق و حساب شده در عرصه های مختلف جامعه شناسی و دین شناسی از خود تبارز داد و طوریکه به همه معلوم است دست بالای در مباحثات دینی و اجتماعی داشت. درکنار این همه مرحوم توانایی مکالمه به لسان های فارسی، عربی, انگلیسی , اوردو و پشتو را نیز دارا بود. در دروان دانشجوی اش با نشریات معتبر داخلی همکاری قلمی داشت و صدای رسا و نترسش را چه از طریق رسانه های نوشتاری و تصویری برای فریاد بی عدالتی بلند می کرد.
او که 30 سال قبل با نخستین خنده هایش شادی را به کانون گرم خانواه اش آورد و در طول زندگی اش همیشه نشاط وطراوت را به دوستانش هدیه میکرد اما دریغ و درد که امروز همه ما را در سوگ خود نشانده , باور کردن و پذیرفتن مرگ او سخت و غیر قابل تحمل است. چگونه میتوان نبودش را باور کرد. او که همیشه از مبارزه با تیره گی ظلمت و جهل سخن میزد و دراین راه تا پای جان مبارزه کرد مگر میشود پذیرفت که دوستانش را در نیمه راه تنها ماند. ولی چه زود چه دیر پایان زندگی مرگ است و انسان را گریزی از آن نیست , جایش برای همیشه درمیان دوستانش خالی خواهد ماند و مرگش ضایعه بزرگ و جبران ناپذیر برای کشورمان و به خصوص ولایت تخار است. کمبودش را مبارزین راه دشوار آزادی ، برابری و عدالت احساس خواهند کرد.
ما راضی به رضای حضرت حق تعالی هستیم و استدعا میکنیم خداوند از او و از ما راضی باشد و از سر تقصیرات مان بگذرد.
جای آریایی بزرگوار جنت الفردوس و یاد و خاطراتش در یاد ها زنده و جاویدان باد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر